مقدمه: صدای قار قارش در پاییز چندان خوشایند نیست ولی انگار به ما یاد آوری می کند که برای در پاییز هم مانند بهار زندگی پا بر جا و رو به راه است. هنوز هم درختان سر به فلک کشیده مهربان و ایستاده منتظر رویش بهار هستند و ما را می خوانند.بدنه: کلاغ حیوانی در رسته پرندگان است که دارای رنگ سیاه بوده و در زمستان و پاییز بیشتر به مناطق مسکونی سر می زند. این موجود بسیار باهوش و زیرک است و دانشمندان معتقدند که در آینه خودش را شناخته و عکس العمل نشان می دهد.
این موجود زبل و دانا همیشه بهترین خوراکی ها را برای خود داشته و برای انسان هم درد سرهایی درست کرده است. این حیوان بسیار با حیا بوده و کسی تاکنون روابط دوجنس این پرنده را ندیده است. این مو جود زیرک دارای عمری طولانی تر از پرندگان دیگر است.این پرنده مقتصد مدت ها و سالها لانه زندگی خود را حفظ کرده وهرسال دوباره لانه سازی نمی کند. او حیوانی فرصت طلب بوده و برای یافتن خوراک و غذای خود بسیار تلاش می کند و از پای نمی نشیند. دیدگاه مردم این است که کلاغ موجودی بد شگون و نامیمون است، اما کاش کمی بیشتر فکر کنیم خدا هیچ موجودی را بیهوده نیافریده، ما خودمان هستیم که چنین تصوری داریم و اصلا درست نیست.
هر موجودی برای خودش زیبایی هایی دارد، ما در جایگاهی نیستیم که حیوانات و موجودات خدا را قضاوت کینم و یا در مورد زنده یا مرده بودنشان نظری بدهیم. رسالت هیچ موجودی برای ما مشخص نیست و باید انسان خودش را بسازد و اصلاح کند و گرنه خدای مهربان کرم زیر دریا را هم می بیند و هوایش را دارد.
نتیجه گیری: کاش به اندازه کلاغ حیا داشتیم و برای خودمان حریمی و حد و مرزی، بی حجاب و بی پروا دنیا را به سمت تباهی می بریم و از کسی و چیزی ترسی نداریم. کلاغ دسترنج و زحمت خودش روزیش است و ما از دسترنج دیگران می خوریم.